۲۳:۰۷
میدونی چیه...
صحبت با Z خیلی خوبه مخالف ظاهرش آدم رو آروم میکنه
دقیقا برعکس تو که هر وقت باهات حرف زدم به دعوا کشیده شد
دیگه همه مدرسه ميدونند ما دعوا کردیم رفتار بچه ها غم انگیزه اینکه همه وسط و بین ما راه میرن یا نمیگذارن یک جا باشیم که دعوا نشه...
وقتی اون روز بهت گفتم من دوستتم نه هر کسی و جواب دادی دوست ویروس تو لپتاپ دوستش نمینمیریزه نابود شدم...تو خودت میدونی منی که همه اش سرکلاس بلند شدم و درحال نصب برنامه برای بچه های دیگه نتونستم فلشم رو چک کنم و تو فلش نیستم بدونم توش ویروسه یا نه که اونجوری چهار زنگ دعوا داشتیم...
Z لعنتی راست میگه...این دوستی هر روز سمی تر از قبل میشه و باید جدا بشیم...ولی متاسفانه جدایی هم بد میشه چون سه ساللل تو یک کلاس مدرسه ایم و جدایمون قرار اینه دق حداقل من یکی بشه
گاهی فکر میکنم بهم حسودیت میشه...هرجور حساب کردم هم نمراتم ازت بهتره هم دبیر ها رفتارشون بهتره باهام و هم بقیه بچه ها صمیمی تر هستن باهام...شایدم چرت و پرت های خودمه...
راستی امروز باید ۱۰ میرفتیم مدرسه اما من خبر نداشتم و ۷ رفتم و خیلی خوشحال شدم...بدون تو که گند بزنی تو حالم مدرسه خیلی خوش میگذره بهم...سرکلاس Z رفتم و بقیه دوستام هم همون کلاس هستن و خیلی حال دادم...دبیر که خب دبیر درس هاب تخصصی خودمون هم هستش مطمئنم دید سرکلاسشم هیچی نگفت بعد یکی از بچه ها گفت که من اینجا چیکار میکنم و گفت به استاد اونم گفت بهم یک کاغذ در بیار شکل ها رو بکش...خیلی خوب طرفی که مثلا پاچ... کرده بود ضایع شد حال کردم...امروز کلی نق زدم سر استاد :)))))
دلم واسه پارسال و صمیمیت زیادمون تنگ شده...
D.M.Z.H
اکیپ مدرسه...
دلم واسه مدیر پارسال خیلیییی تنگ شده حتما یک روز با بقیه هماهنگ میکنم میرم مدرسه...البته...دیگه...بهت...نمیگم...